عنوان وادی سوم، با کلمه باید شروع میشود، «باید دانست، هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند».
کلمه باید در اینجا به ما میگوید: هیچ شک و هیچ راه فراری نیست؛ یعنی ما باید حتماً بدانیم، هیچ کدام از موجودات، در این عالم هستی به اندازهای که خود به فکر خودش است، کس دیگری به فکر او نیست. شاید در بعضی مواقع آدمها از سر دلسوزی یا دشمنی کاری را برای ما انجام بدهند که البته آن هم موقتی و گذرا است و تنها کسی که بیشترین تفکر را در مورد خودش میکند، خود فرد است.
ما در مسیر زندگی، یکسری مشکلات را برای خود به وجود آوردهایم که رفع کردن این مشکلات هم به عهده خود ما است.
نقش اول مسئولیتهای زندگی هر فرد برعهده همان فرد است. به عبارت دیگر میتوان گفت: همه چیز برعهده خود ما است. اگر مشکلی به وجود بیاورم مقصر این مشکل و برطرف کننده آن فقط خودم هستم و خودم.
اگر بخواهم واضحتر توضیح بدهم؛ باید بگویم: ما به این حیات آمدهایم تا روش حل مشکلات را یاد بگیریم. هر مشکلی را که بتوانیم، حل کنیم و از سر راه برداریم، قدمی به سوی تکامل و قدمی به سوی نزدیک شدن به فرمان عقل برداشتهایم.
اینجا در این وادی متوجه میشویم که اگر امروز با رنج، سختی و مشکلات جسمی، روحی و اقتصادی دست و پنجه نرم میکنیم، تنها خودمان مقصر هستیم؛ چراکه قطعاً در گذشته مرتکب اشتباه شدهایم.
به انسان اختیار داده شد، نقشه و مسیر راه را نیز تمامی ادیان و انبیا به او نشان دادند؛ اما باز هم به راههای خطا رفتیم، از قوانین سرپیچی کردیم و با مشکلات مواجه شدیم.
گاهی اوقات فکر میکنیم که در بعضی مشکلات نقشی نداریم، مثل بعضی از بیماریهای ژنتیکی که از پدر و مادر به ارث بردهایم و یا فکر میکنیم، ما در وجود مشکلات هیچ سهمی نداریم و فقط دیگران مقصر هستند، مثلاً میگوییم: این سرنوشت ما است، خدا برای ما این سرنوشت را نوشته و شانس ما اینگونه است. طبیعت برای ما چنین خواسته و یا اینکه تقصیر پدر و مادرم است که در خانوادهای مشکلدار من را به دنیا آوردند، تقصیر زمین و آسمان است، من به اجبار آمدم و از این داستانها که انسان برای فرار از زیر بار مسئولیتها، خود به هم میبافد.
به هر حال زمانی که بر سر دو راهی قرار میگیریم، میتوانیم، بشینیم و به قول معروف بسوزیم و بسازیم تا خدا یا یک نفر دیگر پیدا شود و مشکل ما رو حل نماید؛ اما واقعاً خنده داره است؛ چون نه تنها با این کار مشکل حل نمیشود؛ بلکه طرف به زمین و زمان نیز ناسزا میگوید.
راه دوم این است که بدانیم، هیچ شخصی به میزان خود ما به ما فکر نمیکند و کسی به غیر از خود ما نمیتواند، به ما کمک نماید.
در این مرحله هم باید با تفکر، صبر و استقامت برای حل مشکلات خود به صورت آرام آرام و پلهای حرکت کنیم و هرگز ناامید نشویم.
حالا اینجا در این مراحل باید خودمان، نیروهای منفی و بازدارنده را بشناسیم، افکار و اندیشه خود را تزکیه و پالایش کنیم، مواظب پیامها، الهامات و القائات منفی باشیم که ناامیدی را به ما تزریق نکنند. ما با دشمن نیرومند و غیرقابل رؤیت روبرو هستیم، اگر به این الهامات و القائات منفی توجه کنیم، ما را به طرف ناامیدی، تاریکی و در آخر نابودی سوق میدهند؛ پس اینجا از هیچکس، نباید هیچ انتظاری داشته باشیم، سربلند بایستیم و مشکلات را خودمان حل میکنیم.
عقل سلیم حکم میکند که ما آرام باشیم، برای برداشتن موانع عجله و شتابزدگی بسیار خطرناک است و تخریب به بار میآورد.
در نتیجه تمامی مسئولیتهای کار، زندگی و مشکلات را خودمان بپذیریم، از سختیهایش عبور کنیم، تلاش نماییم، با تفکر و تدبیر مشکلات را یکی یکی حل کنیم. از عقل و تجربه دیگران استفاده نماییم، مشورت کنیم؛ ولی تصمیم نهایی را خودمان بگیریم تا انشاءالله به یاری خداوند و نیروهای الهی از مشکلات به سلامتی و سربلندی خارج شویم.
منابع: آموزشهای کنگره۶۰
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون پانزدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
210